کد مطلب:152210 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:318

امام حسین به خادم فرمودند: امشب عزیزترین میهمان مرا از حرم بیرون کردی
آقای حاج سید عبدالرسول خادم، این قضیه را از سید عبدالحسین، كلیددار حضرت سیدالشهداء علیه السلام و پدر كلیددار فعلی نقل فرمود:

مرحوم سید عبدالحسین شبی در حرم مطهر می بیند كه عربی با پای برهنه و خون


آلود، پای خونین و كثیف خود را به ضریح زده است و عرض حال می كند. آن مرحوم او را نهیب می دهد و بالاخره امر می كند كه او را از حرم بیرون نمایند!

در حال بیرون رفتن، آن عرب رو به ضریح حضرت امام حسین علیه السلام كرد و گفت: یا حسین، من گمان می كردم كه اینجا خانه ی شما است، اما حالا معلوم شد كه خانه ی شخص دیگری است، و سپس با حال منقلب از حرم بیرون رفت.

در همان شب، آن مرحوم در خواب می بیند كه حضرت امام حسین علیه السلام روی منبر در صحن مقدس تشریف دارند و ارواح مؤمنین در خدمت ایشان هستند و حضرت از خادم خود شكایت می كنند. كلیددار می ایستد و عرض می كند: یا جداه! مگر چه خلاف ادبی از ما صادر شده است؟

حضرت علیه السلام می فرمایند: امشب عزیزترین مهمان مرا از حرم من، با زجر بیرون كردی و من از تو راضی نیستم و خدا هم از تو راضی نیست! مگر اینكه او را راضی كنی. عرض می كند: یا جداه، او را نمی شناسم و نمی دانم كجاست؟

حضرت فرمودند: الان در خان حسین پاشا (نزدیك خیمه گاه) خوابیده است و دیشب به حرم ما آمده بود، زیرا او را با ما كاری بود كه برایش انجام دادیم! حاجت او شفای فرزند مفلوجش بود. او فردا همراه با قبیله اش می آید. پس تو از آنان استقبال كن.

چون سید عبدالحسین بیدار می شود، با چند از خادمها به سوی «خان حسین پاشا» می رود و آن غریب را در همانجا كه حضرت فرمودند، می یابد و دستش را می بوسد و او را با احترام به خانه ی خود می آورد و از او به خوبی پذیرایی می نماید.


فردا هم به اتفاق سی نفر از خدام به استقبال می رود، چون مقداری راه می رود، می بیند كه جمعی هوسه كنان (شادی كنان) می آیند و آن بچه ی مفلوج را كه شفا یافته بود، همراه خود آورده اند و به اتفاق به حرم مطهر آقا امام حسین علیه السلام مشرف می شوند. [1] .


[1] داستانهاي شگفت ص 237 - كرامات الحسينيه، ج 1، ص 80.